«حفظ انسجام در وزارت اطلاعات»، «لزوم نگاه فراجناحي و فراگروهي»، «حساسيت در قبال نفوذ دشمن و جريانات معيوب فكري و سياسي» و «استفاده از تجارب نيروهاي مجرب» چهار عنصر اساسي در ماموريت نيروهاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي به حساب مي آيند كه دو روز پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار 6 ساعته خود از وزارت اطلاعات به تبيين آن ها پرداختند. اين عناصر البته با اين كه از اهميت فراواني برخوردار مي باشند، بديهي هستند و تاكنون هم مبناي كار وزارت اطلاعات و ساير مجموعه هاي اطلاعاتي كشور بوده اند و در عين حال در تاكيد بر آن ها ضرورتي احساس شده و در اين خصوص به نظر مي آيد:
1- همه دستاوردهاي شگرفي كه در طول تجربه اطلاعاتي جمهوري اسلامي- اعم از وزارت و ساير مراكز اطلاعاتي كشور- به دست آمده و در بسياري از موارد «نادر» و «استراتژيك» بوده اند، نظير شناسايي و ريشه كن كردن منافقين در سال هاي 60 و 61، شناسايي باند مهدي هاشمي و متلاشي كردن آن در سال هاي 63 تا 65 و شناسايي و انهدام باند ريگي كه بدون نفوذ در سيستم اطلاعاتي دشمن ميسر نبوده، محصول انسجام نيروهاي اطلاعاتي، فراجناحي بودن، حساسيت آنان نسبت به نفوذي ها و استفاده از نيروهاي باهوش و مجرب بوده است. هر فرد اطلاعاتي كشور تا زماني كه از اين عناصر بهره مند بوده است در خدمت مردم و كشور قرار داشته و در زماني كه از يك يا دو عنصر از موارد ياد شده فاصله گرفته، طعمه دشمن گرديده است و ما مي توانيم نمونه هايي- هرچند اندك و كم شمار- از نوع دوم را نشان دهيم.
2- حفظ انسجام در وزارت اطلاعات و ساير مجموعه هاي اطلاعاتي يك اصل بديهي براي كارآمدي آن به حساب مي آيد. حفظ انسجام در هر جايي كه يك معنايي دارد و در درجه اي از اهميت قرار مي گيرد. اين «انسجام» در نيروهاي اطلاعاتي مهمترين اصل و حساس ترين آن مي باشد چرا كه عدم انسجام با نشست اطلاعات، انسجام اقدامات خودسرانه و عدول از مرز قانون و اخلاق توام مي گردد. وزارت اطلاعات يك وزارتخانه معمولي نيست كه تعدد مركز تصميم گيري در آن و دخالت فراسازماني در آن قابل تحمل باشد چرا كه كاركرد اين وزارتخانه ارتباط مستقيمي با امنيت و حيثيت شهروندان و بقاء نظام سياسي دارد بر اين اساس جا دارد كه همانگونه كه تاكنون اين گونه بوده، مسئولين ذيربط حداكثر حساسيت را در اين مورد قايل شوند. اگرچه وزارت اطلاعات يك وزارتخانه در درون دولت است، اما از آنجا كه برخلاف وزارت اطلاعات، يك دولت مي تواند برآمده از رقابت حزبي باشد يا بر مبناي تفكر و فلسفه سياسي خاصي روي كار آمده- هر چند اين هم مذموم است- فراجناح نباشد و حتي اندازه پيوستگي آن با نظام سياسي حداكثري نباشد و خسارات ناشي از اين بنا به ملاحظاتي پذيرفته شود، اما حكايت وزارت و ساير نيروهاي اطلاعاتي حتما حكايت ديگري است. نه وزارت اطلاعات حق دارد در جهت گيري ها و «عمل اطلاعاتي» از سليقه اين يا آن دولت تبعيت كند و نه عوامل دولتي كه سر كار هستند به خود اجازه دهند كه مديريت دستگاه هاي اطلاعاتي كشور به «اعمال سليقه» كشيده شود. اين مهمترين ركن حفظ انسجام در وزارت اطلاعات است.
3- در فراگروهي و فراجناحي عمل كردن نيروهاي اطلاعاتي بايد گفت معناي فراگروهي و فراجناحي اين نيست كه نيروي اطلاعاتي كاري به جناح ها و گروه ها نداشته باشد چرا كه رصد كردن نفوذ دشمن در جناح ها و گروه ها- كه كاملا جدي است و نظام در طول 32 سال گذشته با آن دست به گريبان بوده- يكي از وظايف اساسي وزارت اطلاعات است. جناح هاي كشور چه حاكم باشند و چه نباشند، بستر نفوذ و برنامه ريزي دشمن هستند. بر اين اساس نيروي اطلاعاتي- بدون آنكه از پيش حكمي صادر كند- بايد روندهاي موجود در گروه هاي سياسي را براي «مقابله» با خطر آني و يا «پيشگيري» از خطر آتي با دقت مورد مطالعه قرار دهد در اين ميان آن دسته از جرياناتي كه با روش هاي شناخته شده يا شناخته نشده درصدد اثرگذاري بر دستگاه هاي اطلاعاتي كشورند در اولويت قرار مي گيرند. بعضي از گروه هاي سياسي كه امروزه انحراف و حتي وابستگي آن ها به كانون هاي جاسوسي خارجي برملا شده است، مدعي بودند كه نيروي اطلاعاتي بايد بر مبناي اصل فقهي برائت- و به عبارتي با خوشبيني- با گروه ها و جريانات مواجه شود و حال آنكه اصل برائت يك اصل قضايي است و نه اطلاعاتي يعني يك قاضي در هنگام بررسي پرونده متهم بايد بر مبناي دو اصل «برائت» و «اصاله الصحه» حركت كند. قانون در اينجا به سمت كاهش مجرم و اجازه دادن به متهم براي جبران، كشش دارد كه اين مستلزم فرا خواندن متهم به محكمه است. اما نيروي اطلاعاتي بايد با مهم شمردن اموري كه قاضي به چشم پوشي از آن سفارش شده است، درصدد رفع و دفع خطرات «احتمالي» برآيد. بديهي است كه در نهايت حكم هر متهم- ولو در جرائم حساس امنيتي- را قاضي صادر مي كند و قاضي براساس آنچه شرع و قانون در قضاوت به او توصيه كرده عمل مي كند اما نيروي اطلاعاتي بايد- بدون اينكه حكم به مجرميت كسي بدهد- بتواند مجرمين امنيتي را در آغاز راه شناسايي كرده و مانع شكل گيري روندي ضد امنيتي- كه مستلزم خطرات فراوان و هزينه هاي زياد است- گردد. اگر نيروي اطلاعاتي در بند جناح يا گروهي يا جناح ها و گروه ها باشد قادر به دفع خطر از مردم و كشور نيست و اين با فلسفه وجودي مجموعه هاي اطلاعاتي منافات دارد كه خوشبختانه اين نكته به عنوان يك اصل در وزارت اطلاعات دنبال مي شود و البته در برخي از موارد، نمونه هاي متفاوتي ولو اندك داشته است.
4- حساسيت نيروهاي اطلاعاتي در برابر نفوذ دشمن و جريانات معيوب فكري و سياسي يكي از دو وظيفه كليدي وزارت و مجموعه هاي اطلاعاتي است كه جنبه پدافندي دارد. امروزه راه هاي نفوذ دشمن در يك كشور بسيار متنوع و فراگير شده و ابزارهاي نفوذ گسترش يافته و متنوع تر شده است. در عين حال راههاي سنتي نفوذ مثل اينكه فردي را بخرند و از طريق او ابتدا بر يك جناح و سپس بر يك كشور دست پيدا كنند، اهميت خود را حفظ كرده اند به ميزان تنوع راهها و ابزارهاي نفوذ، نيروي اطلاعاتي كشور نيز بايد به انواع ابزارها و راه ها مجهز شود و نيروهاي مناسب آن را پيدا كند. امروزه حجم نيروهاي اطلاعاتي در دنيا از حجم نيروهاي نظامي بيشتر است.
آمريكايي ها در جريان اشغال افغانستان و عراق به ازاي هر دو عنصر نظامي از سه عنصر اطلاعاتي استفاده كرده اند و حال آن كه جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات بخشي از وظايف جاري آن دو عنصر نظامي نيز بوده و اين همه در حالي است كه آنان به سطح وسيعي از امكانات فضايي اطلاعاتي- نظير ماهواره هاي جاسوسي- و هواپيماهاي جاسوسي هم دسترسي دارند و علاوه بر اين ها از هم پوشاني اطلاعاتي با سرويس هاي اروپايي و منطقه اي هم بهره مند مي باشند.
البته شكي نيست كه در سرويس هاي اطلاعاتي كيفيت نيروها، شيوه ها و امكانات حرف اول را مي زند و كميت در مرتبه دوم از اهميت قرار دارد علاوه بر آن ارتباط با توده هاي مردم- مزيتي كه نيروهاي اطلاعاتي ما از آن برخوردارند- بسيار تعيين كننده مي باشد. با اين وصف دستگاه هاي اطلاعاتي كشور بايد تلاش بي وقفه اي در «روزآمد» كردن خود داشته باشند. نكته اين است كه جمهوري اسلامي از آنجا كه برمبناي تفكر و مكتبي عميق بنا نهاده شده، تنها از طريق تهاجم فكري تهديد مي شود اما البته از آنجا كه پايه هاي فكري نظام به مرور در ميان همه مردم- اعم از توده ها و نخبگان- جا افتاده است جز از طريق يك برنامه طولاني مدت نمي توان به مقابله با مباني فكري نظام رفت. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ارتباط با فتنه 88 فرمودند: «دشمن 02 سال كار كرده بود» خب كدام نيرو بايد 02 سال پيش كشف مي كرد كه يك جريان منحرف مشغول ريشه زدن، درست كردن سرپل و سربازگيري است به جز نيروهاي اطلاعاتي. امروز هم اين نيروي اطلاعاتي است كه بايد «جوانه ها» را زودتر از ديگران ببيند و قبل از ريشه دوانيدن، آن را برملا نمايد. پرواضح است كه دشمني فكري با نظام را كمونيست و سلطنت طلب و ملي گرا- با عناوين افشا شده- نمي تواند سامان دهد ولو 05 سال كار كند. آن كس مي تواند اين دشمني را در يك روند 01 يا 02 ساله به نقطه اي پرهزينه برساند كه امروز از جنس نظام و جناح هاي مورد قبول نظام ديده مي شود. جريانات «معيوب فكري»، جريانات بالفعل خطرناك نيستند اگر اينطور بود به آنها «معيوب» نمي گفتيم بلكه «فاسد» خطاب مي كرديم. جريانات معيوب فكري و سياسي كه- برحسب تجربه- قطعا روزي- در ميان مدت يا بلندمدت- به جريانات فاسد و متكي به خارج تبديل مي شوند، چه مشخصه اي دارند؟ چطور آنها را بشناسيم؟ مهمترين و بهترين راه شناخت آنها، ارزيابي مواضع رسمي آنهاست. هرگاه موضع رسمي فردي يا گروه و دسته اي با موضع رسمي نظام تفاوت داشته باشد و اين تفاوت ها تكرار شوند، اين نشانه «عيب» است كه اگر نيروهاي اطلاعاتي به موقع پرده از آن برندارند، به جرياني فاسد تبديل مي شوند. بعضي از عناصر كليدي اطلاعاتي آمريكا كه امروزه بازنشسته شده اند، گفته اند كه ما از سال 56 با دفتر ميرحسين موسوي ارتباط داشتيم امروزه،- تقريبا- همه اعضاي آن روز دفتر او يا آشكارا مشغول همكاري با شبكه هاي رسانه اي و محافل اطلاعاتي آمريكا هستند و يا به دليل ايفاي نقش هاي محوري در فتنه 88 در زندان به سر مي برند، وضعيت ميرحسين موسوي هم كه در ضديت آشكار با نظام مشخص است.
و بالاخره، نيروي اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران به دليل آن كه عهده دار حفاظت از يك نظام فكري- فرهنگي است بايد خود عميقا فكري و فرهنگي باشد كه خوشبختانه اينطور هم هست. اين نيرو بايد متخلق به اخلاقي باشد كه نظام براي آن به وجود آمده است. از اين رو نائب الامام حضرت آيت الله العظمي خامنه اي- دامت بركاته- در اين ديدار، مديران، كارشناسان و كاركنان وزارت اطلاعات را به انس با قرآن، نماز، نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و اخلاق متكي بر مباني الهي توصيه فرمودند.
سعدالله زارعي