دكتر حسن روحاني براي صعود به آسمان رشد به دو بال تدبير و اميد دل بست. دو بال پرواز رييس جمهورمنتخب آيا او را بر فراز بام توسعه يافتگي ايران خواهد نشاند؟!
قصه ي سيمرغ را كم يا بيش شنيده ايم. هزاران پرنده مي بايست براي رسيدن به سرزمين نيكبختي، مسيرهاي پرخطر را در مي نورديدند تا در آنجا، به آغوش حقيقت عروج كنند. بيم موج و گردابي چنان هايل ، راه پر نشيب و فراز دره و كوه وسنگلاخ و پرتگاه و گدازه هاي سوزان آتشفشان و قهر طبيعت، هريك به تنهايي كمينگاه راهي بودند كه وصال سعادت، در گرو پيمودن و پشت سرنهادن آن بود.
پيمودن چنان راهي آيا جز با اكسير عشق ميسر بود؟ بسياري را بال وپر بسوخت و جان باختند. سرانجام سي مرغ عاشق، شاهد وصال رادر آغوش كشيدند وباحلول جان عشاق در جان معشوق، همه يكي شدند و سيمرغ نام گرفتند.
براي مسيري كه رييس جمهوري يازدهم برگزيد دوبال تدبير و اميد اگرچه عالي است ولي كافي نيست. گذر از امواج كوه پيكر، عاشقي پر شكيب مي خواهد. گوهر عشق اگر به مدد رييس جمهورو يارانش نيايد بالهاي شكوهمندش پرپر خواهد شد.او بايد شهپرعشق را آذين بند دو بال خود كندوهمراهان نيزبايد پيش از حركت، هر يك جرعه اي از شراب طهور دلدادگي سركشند و سرمست از باده ي عشق، گام در وادي پر مرارت بگذارند.
دكتر روحاني در ديدار با مجلسيان رنج راه را ترسيم كرد. امروزبسياري از اصول گرايان، منتقدان و معترضان دولت اصول گراي نهم ودهم هستند. اين امر مويد برجاي ماندن ويرانه هايي است كه حتي همفكران دولت مستقر را از پيرامونش پراكند.
دولت يازدهم در زمينه ي سياست داخلي با چالش هاي بزرگ روبروست. ساماندهي اجراي قانون هدفمندي يارانه ها با هدف مهار و يا حداقل كاهش تورم از طريق توجه به بنگاههاي اقتصادي و صنايع ومراكز توليدي ونيز تغييرپر مشقت مشي تزريق نقدينگي در پيكر بي جان اقتصاد، ايجاد شغل براي انبوه بيكاران، اتخاذ راه كارهاي اصولي براي مواجهه با پديده شوم اعتياد وآثار زيانبار آن وموانع بسيار ديگر د رحالي پيش روي رييس جمهوري منتخب صف بسته اند كه خزانه تهي است واو بايد به همراه ياران خود،اين همه موانع را بي زاد راه بپيمايد.
در سياست خارجي، از ميان حجم عظيم مسايل و مشكلات ، مساله ي انرژي هسته اي به بيماري صعب العلاج مي ماند كه درمان آن، نه فقط درتوان طبيب حاذق كه در مرام طبيب عاشق است.
ايران امروز به مديران و نخبگاني نيازمند است كه نه شيفته ي خود بل شيداي وطن و آيين باشند. نخبگاني كه عشق به مردم را برجاذبه ها و حلاوت قدرت ترجيح دهند. مديراني كه براي بربام كردن نام خود به ريسمان قدرت نياويزند. رادمردان و نيك زناني كه دل در گرو آباداني كشورگذارند و چشم در افق توسعه ي آن بدوزند. هماياني كه دو بال پرواز خود رابا تكيه بر شور عشق به سوي آسمان رشد وشكوفايي بگشايند.
هما بر همه مرغان از آن شرف دارد كه استخوان خورد و جانور نيازارد
انسان عاشق وطن، همه ي توش وتوان خود را براي رفاه و خوشبختي مردم و آباداني ميهن و اعتلاي آيين به كار مي گيرد.
سطح وجايگاه اجتماعي انسانها را، مساله ي آنان باز مي تاباند. انسانهاي بزرگ، مساله هاي بزرگ ولاجرم دغدغه هاي بزرگ دارند. خود را مطرح ساختن و در تنگناي نفس فرو غلطيدن،مساله ي آدمهاي كوچك است و داشتن آرمان برجهيدن به سوي آسمان شكوفايي و بالندگي براي همه ي مردم ، مساله ي انسانهاي سترگ. ريه هاي نامجويان پر است از شهوت شهرت، اما دل عشاق ميهن سرشاراست از شوق خدمت ولاجرم غرق در لذت.
دراين وانفساي حيات سياسي اجتماعي ملت ايران، بزرگترين مساله ي مديران دولت تدبير و اميد بايد كاستن درد و رنج مردمي باشد كه با حضور حماسي در پاي صندوق هاي آرا، دردمندي و رنجوري خود را بيان كردند.
نه انتظار كه حق مردم ايران آسايش و آرامش و برخورداري و رفاه است.اين مردم نوبت هاي بسيار در در آرزوي خوشبختي به انتظار نشستند، يك روز نوبت جهاد بود روز ديگر نوبت سازندگي، دگربار نوبت اصلاح بود و بار ديگر نوبت مهرورزي .ملت اما امروز از گراني در رنج است. براي كاهش رنج مردم آيا نبايد عاشق مردم بود؟! اينبار آيا نوبت چيست؟؟؟؟
گفتم آهندلي كنم چندي دل نبندم به هيچ دلبندي
سعديا دور نيكنامي رفت نوبت عاشقي است يك چندي