حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:
شواهد و دلایل غیرقابل تردیدی که به آن اشاره و استناد خواهیم کرد بهوضوح نشان میدهد اصحاب فتنه دوبار در انتخابات ریاست جمهوری -88 و 92- دست به تقلب زدهاند و هر دو بار تقلب بزرگ آنان با رسوایی بزرگتر روبرو شده است. قبل از ورود به موضوع اصلی یادداشت پیشروی گفتنی است ساز و کار اجرایی و چرخه قانونی انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که کمترین امکانی برای تقلب باقی نمیگذارد. این واقعیت و نکته بدیهی را نه فقط دوستان، بلکه دشمنان تابلودار نظام نیز انکار نمیکنند.
و اما، دو تقلب بزرگ سران و عوامل فتنه در دو انتخابات ریاست جمهوری 88 و 92 بیرون از چرخه و بستر اجرایی و قانونمند انتخابات صورت گرفته است. چگونه؟ بخوانید؛
1- فرض کنید یک مرکز اقتصادی با صدور اطلاعیههای پیدرپی مردم را به خرید سکه طلا دعوت کرده و بهای سکهها را پیشاپیش از خریداران دریافت کرده باشد، اما هنگامی که زمان تحویل سکهها فرا میرسد معلوم میشود جنس سکههای پیشفروش شده از «طلا» نیست. آیا این اقدام پلشت غیر از «تقلب» هیچ مفهوم و معنای دیگری میتواند داشته باشد؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است.
اکنون به تبلیغات انتخاباتی گسترده اصحاب فتنه و نامزد ریاستجمهوری آنان باز میگردیم؛ «... برای ما پیروی از خط امام(ره) یک اصل غیرقابل خدشه است... من با قبول ولایت فقیه وارد انتخابات شدهام... ولایت فقیه همواره جامعه ما را از کودتاها و دیکتاتوریها حفظ کرده است... قانون اساسی میثاق ملی است... ما آمدهایم که از جمهوری اسلامی ایران دفاع کنیم... عشق من آقای خامنهای است... در پی رقابت سالم انتخاباتی هستیم و به همه قوانین احترام میگذاریم.» و...
سران و عوامل فتنه و نامزد انتخاباتی آنها، میرحسین موسوی تا آخرین ساعات قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم- 22 خرداد ماه 88- روی شعارهای ارزشی یاد شده و وفاداری و پایبندی خود به آنچه درباره بینش و منش خویش به مردم گفته بودند اصرار داشته و تأکید میورزیدند، بنابراین بدیهی است آرای 13 میلیونی میرحسین موسوی، رأی مردم به هویتی بود که وی و اصحاب فتنه از او ترسیم کرده و آدرس داده بودند.
اما، فردای روز انتخابات و بعد از آن که نتیجه انتخابات را به سود خود ندیدند تمامی آنچه را که درباره بینش و منش خود اعلام کرده و بر آن اصرار ورزیده بودند، زیر پا گذاشتند و ماهیت واقعی خود را که در تضاد آشکار با هویت قبلاً اعلام شده بود، برملا کردند.
مدعیان خط امام(ره)، تصویر مبارک حضرتش را پاره پاره و لگدمال کردند، هشدارهای دلسوزانه و مکرر ولی فقیه را نه فقط نادیده گرفتند، بلکه در کمال بیادبی و گستاخی علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند. منافقانی که قانون اساسی را فصلالخطاب معرفی کرده و بر قانونگرایی خود به عنوان یک اصل غیر قابل تغییر تأکید ورزیده بودند، از تن دادن به راهکارهای قانونی پیشبینی شده در قانون اساسی و قوانین جاری کشور، سرباز زدند و آشوبهای خیابانی را برای اجرای پروژهای که مدیران بیرونی فتنه به آنان دیکته کرده بودند، برگزیدند.
کسی که در تبلیغات انتخاباتی خود به دروغ شال سبز پیشنهادی «جانکین» را نشانه سیادت و ارادت خود به امام حسین علیهالسلام جا زده بود، فتنهگرانی را که روز عاشورا بهساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) جسارت آشکار کرده بودند، «مردمان خداجوی»! نامید، مسجد را آتش زدند، نمازگزاران ظهر عاشورا را سنگباران کردند، از ملکعبدالله سعودی برای آشوب کمک مالی کلان گرفتند، مدال نتانیاهو را که از آنان با عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد کرده بود، با افتخار به سینه چسباندند و... وطنفروشانی که واژه «مفسد فیالارض» نیز با همه زشتی و پلشتی آن از معرفی هویت واقعی آنان عاجز است.
اکنون جای این سؤال است که آیا- نستجیربالله- 13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رأی داده بودند، مانند سران فتنه، وطنفروش و عامل سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس بودهاند؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است. 13 میلیون نفر رأیدهنده چه میدانستند که نامزد معرفی شده به آنان هویتی کاملا متضاد با آنچه درباره او اعلام کردهاند، دارد. آنها بعد از پی بردن به هویت واقعی اصحاب فتنه، خیلی زود به آنان پشت کردند و همراه با تودههای چنددهمیلیونی مردم حماسه 9 دی را آفریدند.
با توجه به سند غیرقابل انکار یاد شده، به آسانی میتوان نتیجه گرفت که 13 میلیون رأی میرحسین موسوی در انتخابات سال 1388 با «تقلب» و کلاهبرداری از مردم به دست آمده و اصحاب فتنه در جریان انتخابات یادشده دست به تقلب بزرگی زده بودند. آیا غیر از این است؟!
2- «مردم زمانی که احساس کردند به باورها و ارزشهای دینی و اعتقادی آنها توهین شده و بیگانگان خیال دخالت در حوزههای اخلاقی و اعتقادی آنان را دارند به حرکت درآمده، با حضور و اجتماعشان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند. مردم برای حمایت از جناحی خاص به میدان نیامدند، آنچه مردم را به حرکت درآورد دلدادگی مردم ایران به عاشورا و ارزشهای انسانی برآمده از آن بود. مردم با هدف دفاع از اسلام، اهل بیت(ع) و انقلاب اسلامی به حرکت درآمدند، چون احساس کرده بودند به فرهنگ عاشورا اهانت شده و بیگانگان زمینه را برای مداخله مناسب یافتند.»
مطلب فوق بخشی از اظهارات متعهدانه رئیس جمهور محترم کشورمان در تقدیر از حماسه 9 دی است که روز یکشنبه 8 دیماه در جلسه هیئتدولت بیان داشتهاند. این اظهارنظر دکتر روحانی که از پیوند عمیق ایشان با اسلام و انقلاب و مردم خداجوی این مرز و بوم حکایت میکند بلافاصله با واکنش عصبی و خشمآلود اصحاب فتنه و برخی از مدعیان دروغین اصلاحات روبرو شد. چرا؟!
یک بار دیگر اظهارات رئیس جمهور محترم را مرور کنید. چه میبینید؟ ایشان، خروش چنددهمیلیونی مردم در نهم دی ماه 88 را برخاسته از غیرتدینی، مقابله با دخالت بیگانگان، دلدادگی به عاشورا و ارزشهای انسانی برآمده از آن، خشم از اهانت به فرهنگ عاشورا، دفاع از اسلام، انقلاب اسلامی و نظام و... میدانند.
آیا این همه دلدادگی به اسلام و انقلاب و نظام و خشم و خروش چنددهمیلیونی مردم در اعتراض به سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 نبود؟ بدیهی است که چنین بود و اگر اینگونه نبود، حماسه بزرگ و ماندگار 9 دی معنا و مفهومی نداشت. داشت؟!
بنابراین، بدون کمترین ابهام و تردیدی میتوان نتیجه گرفت که جناب دکتر روحانی با اظهارات یاد شده خود به گونهای صریح و آشکار علیه سران و اصحاب فتنه 88 موضع گرفتهاند و همراهی فتنهگران با بیگانگان، اهانت سران و اصحاب فتنه به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام و مقابله آنان با اسلام و نظام اسلامی و در یک کلمه خروج اصحاب و سران فتنه 88 از دایره نظام و همکاری وطنفروشانه آنها با بیگانگان و... را با صریحترین اظهارات مورد شدیدترین اعتراض قرار دادهاند.
حالا خودتان قضاوت کنید، آیا بعد از مواضع صریح و متعهدانه رئیس جمهور محترم به اصحاب فتنه و جماعتی از مدعیان اصلاحات حق(!!) نمیدهید که از مواضع ایشان عصبانی و برآشفته باشند؟!
و اما، آنچه بیشتر و فراتر از اعتراض رئیس جمهور به جنایات اصحاب فتنه برای فتنهگران تلخ و ناگوار بوده و هست، این که آقای روحانی با اظهارنظر صریح خود، از تقلب بزرگ سران فتنه در انتخابات ریاست جمهوری 92 پردهبرداشته است. یعنی دومین تقلب بعد از تقلب بزرگ و رسوایی فتنهگران در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388. چرا؟! پاسخ روشنتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.
مگر اصحاب فتنه آقای روحانی را نامزد پیروز اصلاحات نمیدانستند؟ و مگر برای معرفی ایشان به عنوان کاندیدای جبهه اصلاحات! آنهمه زبان نمیچرخاندند و کاغذ سیاه نمیکردند؟ تا آنجا که بسیاری از آنان در حرکتی هماهنگ با مدیران بیرونی فتنه 88، رمز پیروزی دکتر روحانی را در حمایت آقایان هاشمی و خاتمی از ایشان جامیزدند و حتی از بازگشت و احیای فتنه سبز! خبر میدادند. به بیان دیگر، با انتساب دروغین آقای دکتر روحانی به خود، دست به تقلب دیگری در انتخابات ریاست جمهوری 92 زده و مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه را پیروز انتخابات معرفی میکردند! و هرگز به روی نامبارک خود نمیآوردند که اگر برای پیروزی مدعیان اصلاحات کمترین احتمالی قائل بودند، نامزد رسمی خود آقای دکتر عارف را مجبور به استعفاء نمیکردند و با صراحت از رأی حداکثر 7 درصدی مدعیان اصلاحات خبر نمیدادند و....
دکتر روحانی با اظهارات صریح و شایسته تقدیر خود نشان داد که ادعای سران و عوامل فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات درباره انتساب ایشان به این جماعت آلوده فقط یک دروغ شاخدار است که از دومین تقلب بزرگ فتنهگران در انتخابات ریاست جمهوری خبر میدهد. /250