شمال نیوز: رقیه توسلی - روزنامه نگار- پای مهربانی که به میان می آید ، باید اول از خداوند بخشنده ی مهربانی گفت که احسان و نیکی را در حق بندگانش تمام کرده است . از او که رحیمانه نور عاطفه را بر قلب آدم هایش می تاباند و بی اندازه رئوف است .
همیشه برای رحمان بودن باید به خالقی رجوع کرد که رحمتش را بی منت مثل ابر پرباران بر سر کائناتش فرو می ریزد .
اصلا روزهای خوب ، روزهای چشم بازکردن به روی دنیا نیست ، روزهائیست که عشق در چشم آدمیزاد چشم باز می کند و ایمان در جانش بیدار می ماند . آن روزهائیست که آدم ها دست هم را به مهر و مردانگی می فشارند و دوست داشتن ها را رقم می زنند. آن عاشقانه هایی را که نیکوکاران سالهاست رازهایش را خوب به خاطر سپرده اند .
گاهی باید برخاست و برای شنیدن اندوه بی صدای بنی آدم مثل بهار به زمستان قلب ها پا گذاشت . مثل آفتابی که همیشه تا دل افسوس ها و سیاهی ها به پیش می رود . گاهی برای پاک کردن غم ها باید همزاد زخم ها شد . باید شکوفه داد . تا جهان بخشندگی رفت .
گاهی برای شادمانی آدم ها باید رنج کشید . باید به آن بخشنده مطلقی گوش سپرد که هرروز کریمانه بندگانش را ناز و نوازش می کند . به آن آموزگاری که در کلاس هایش هرروز درس نیکوکاری و خیرخواهی می دهد .
پای مهربانی که به میان می آید ، چه خوب تمام شب های عالم ، روز می شوند . روزهای بی پایانی که سرشار از خیر و برکتند . پای مهربانی که وسط می آید چه خوب هر آدمیزادی رحم وشفقت اش را برمی دارد تا در ترازوی انصاف و اندیشه اش وزن کند تا بفهمد که مزرعه زندگی اش چقدر آباد است و چقدر آفریدگارش را بندگی کرده است .
حالا که بهار چنین اتفاق بزرگی در باغ ها و دشت ها به پا می کند و جوانه ها و شکوفه ها و پرنده ها دنیا را از خواب بیدار می سازند ، حالا که مهربانی بهار اینچنین قلب زمستان سرد و سنگی را گرم می کند کاش بشود به این سنت قدیم ، در قلب آدم ها هم همیشه بهار به فرمانروایی برسد .