.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
انتقاد از طرح تقسیم کشور به 5 منطقه ؛
طرح جدید وزرات کشور برای تقسیم منطقه ای ایران فاقد کارشناسی ملی و مطالعات میدانی است
چگونه است که مازندران با همه اشتراکات منطقه ای و تاریخی اش با گیلان، از آن جدا می شود و در کاسه تهران بزرگ جای می گیرد و استان چهارمحال بختیاری که نزدیک ترین به خوزستان است جای خود را به استان مرکزی می دهد!/ استان گیلان چه وجه مشترک جغرافیایی و بومی با استان آذربایجان شرقی و غربی از آن جالب تر با کردستان دارد که در منطقه سه قرار داده شده است؟

شمال نیوز: وزرات کشور طرحی را در دست اجرا دارد که ایران را به مناطق جدیدی تقسیم می کند به طوری که هر منطقه با در برگرفتن چند استان، اهداف منطقه ای خاصی را برای خود تعریف خواهد کرد. اما برخی نیز بر این عقیده اند که این طرح می تواند برخلاف نظرات مسئولان این وزراتخانه، مقدمه یک بحران جدید در کشور باشد.

رحمانی فضلی، وزیر کشور اگر چه این طرح را به منزله مخدوش کردن تقسیمات کشوری بر اساس استان های موجود نمی داند اما گفته است که در منطقه بندی جدید ایران، مولفه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مدنظر قرار دارند.

رحمانی فضلی در سومین همایش مدیریت شوراها که ماه گذشته در تهران برگزار شد، تصریح کرد که این طرح برای آن است که بخشی از اختیارات دولت به مناطق واگذارشود. او گفته بود: ما با واگذاری بخشی از اختیارات دولت به مناطق می توانیم مشارکت منطقه ای را در سطح ملی معنی دار کنیم.

 

http://www.shomalnews.com/photo/140366698270583331.jpg

 

با این که دولت تا پیش از این، درباره طرح یاد شده کمتر خبری را منتشر کرده بود اما اظهارات رحمانی فضلی حاکی از آن بوده که این طرح دارای زمینه کارشناسی لازم است: ما در این وزارتخانه کارگروهی با حضور افراد شاخص ایجاد کرده ایم و روی منطقه بندی جدید در ایران کار می کنیم.

با این حال وزیر کشور اعلام نکرد که این کار کارشناسی چگونه و با حضور کدام کارشناسان و با چه تخصص هایی صورت گرفته که بسیاری در استان های کشوراز آن بی اطلاع هستند. در حالی که ایران با بافت جمعیتی متنوع و با قومیت های دارای سابقه تاریخی و فرهنگ های جاری در جغرافیای موجود است، اعلام تقریبا ناگهانی این طرح پیش از آن که اهالی استان های کشور را خوشحال کند، بهت زده و متعجب کرده است.

وزیر کشور با فراق بال و خاطری آسوده از این طرح گفته بود: اگر ما به جای یک استاندار، پنج یا شش استاندار در یک منطقه و یک رییس منطقه داشته باشیم، رییس منطقه می تواند در سطوح ملی اظهارنظر و در جلسات ملی نیز حضور یابد.

او همچنین اعتقاد خود به طرح یاد شده را این گونه اعلام کرد که با منطقه بندی کردن کشور به جای اینکه وزیر کشور نماینده 31 استاندار در دولت باشد می تواند نماینده شش منطقه باشد.

اظهارات رحمانی فضلی که بطور کامل در رسانه ها آمده است، اگر چه در قالب جملاتی آمده که نشان می دهد دولت می خواهد قدرت بیشتری را از طریق نهادهای واسطه به مردم بدهد، اما نکته ای را که ایشان و همکاران شان در وزرات کشور فراموش کرده اند این است که دست زدن به تغییراتی که پایه و اساس آن هنوز روشن نشده و معلوم نیست که چه تبعات پیش بینی نشده ای خواهد داشت، بسی خطرناک تر از طرح های غیرکارشناسی است که دولت پیشین به آنها مبادرت می کرد و البته به آنها معروف بود.

در حالی که وزیر کشور این طرح را در جهت متعادل کردن وزن توسعه و برخورداری عادلانه مناطق کشور از امکانات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می داند، معلوم نیست که چگونه ایشان به این نتیجه رسیده اند که علت این عدم برخورداری ها ریشه در تقسیمات کشور دارد؟

او گفته : ما در حوزه های مختلف به گونه ای اداره می شویم که نتیجه عینی و ملموس آن اداره، عدم توازن و تعادل منطقه ای است که ایجاد کلانشهرها و تهرانی با 10 میلیون جمعیت، تمرکز بیش از 75 درصد ثروت و شرایط زیستی نامناسب را به دنبال داشته است.

البته رحمانی فضلی از این هم جلوتر رفته و با پیوند زدن این طرح با تاریخ معاصرایران اظهار کرده است: اگر ریشه مدیریت را در 100 سال اخیر بررسی کنیم می بینیم که یک نظام استبدادی در راس کار بوده و مردم جایگاهی در تصمیم گیری نداشتند.

حال چگونه بی آنکه ضعف های تاریخی این ساختار سیاسی استبداد زده بررسی و علل مستقیم و یا پیرامونی آن را شناخته شوند، این امکان برای اهالی وزارت کشور ایجاد شده که یقین حاصل کنند با اجرای این طرح هم تعادل به توسعه کشور برمی گردد و هم تمرکز از ریخت سازمان اداری کشور رخت برخواهد بست، نکته مهمی است که ما از آن بی خبریم.

در همین حال جواد ناصریان معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر کشورنیز در ابتدای این هفته با اعلام آغاز رسمی اجرای طرح، گوشه هایی از آن را آشکار می کند. هر چند توضیحات این مقام مسئول ، حالا دیگر روشن می کند که فقدان مطالعات در حوزه تاریخ توسعه و عدم شناخت دلایل عقب ماندگی های برخی از مناطق کشور، چیزی است که در بنیاد این طرح پنهان شده است.

او گفته: یکی از مهمترین اهداف این بود که به جای توسعه خود استان ها، منطقه ها را توسعه دهیم و این مهم یکی از اولویت ها به حساب می آید.

ناصریان تاکید می کند که تشکیل 5 منطقه باعث می شود تا به جای آنکه استانها مسیر طولانی را طی کرده و برای رفع مشکلات به تهران بیایند، موضوعات مشترک خود را با استان های همجوار مطرح کنند و راه حل مناسب را بیاندیشند.

در حالی که این معاون وزیر معتقد است که در منطقه ای شدن کشور، به همجواری، محل جغرافیایی و اشتراکات توجه شده است، اما با کم ترین تاملی که در فهرست استان هایی که در مناطق یاد شده جای داده شده اند، چنین بر می آید که آنچه اساسا به آن توجه نشده است همین اشتراکات فرهنگی و جغرافیایی است.

بطور مثال معلوم نیست که استان گیلان چه وجه مشترک جغرافیایی و بومی با استان آذربایجان شرقی و غربی از آن جالب تر با کردستان دارد که در منطقه سه قرار داده شده است؟ یا مثلا چگونه می توان اختلافات فرهنگی و زبانی کردستان و آذربایجان شرقی را نادیده گرفت آن طور که کارشناسان وزرات کشور این دو استان را در یک منطقه قرار می دهند، آن وقت کرمانشاه را که نزدیک ترین بافت جمعیتی و فرهنگی را به کردستان دارد، در منطقه چهار مرکب از خوزستان و استان مرکزی قرار می دهند؟

چگونه است که مازندران با همه اشتراکات منطقه ای و تاریخی اش با گیلان، از آن جدا می شود و در کاسه تهران بزرگ جای می گیرد و استان چهارمحال بختیاری که نزدیک ترین به خوزستان است جای خود را به استان مرکزی می دهد تا این استان در کنار ایلام! همسایه خوزستان شود!!

اقایان دلیل می آورند که با این تقسیم بندی، وزن توسعه کشور را به سوی تعادل خواهند برد اما نمی گویند که مراد از توسعه و پیشرفت در قرن بیست و یکم از نظر آنان چیست که استان هایی که هیچ گونه تجربه مشترکی در پیش برد توسعه از طریق ایجاد و بکارگیری لوازم مشترک آن را ندارند، چگونه می توانند تجربیات خود را درباره توسعه آن هم بالاتفاق به میدان آورده و بعد هم موفق شوند؟

اگر بطورواقعی مشکل این کشور این است که دولت در چنبره قدرتی که خود برای خود ساخته، گرفتار شده و مشارکت به کمترین میزان رسیده است، چاره این نیست که گره ای بر گره های دیگر بیافزایم. اگر مجاری دولت دچار انسداد است چه فرقی می کند که ده ها مرکز دیگر با انگیزه توزیع قدرت در این مسیر ایجاد شوند؟ وقتی قلب اداری و بوروکراسی در ایران ضعیف و بیمار است، اگر ده ها نقطه دیگر به آن بیافزایم، باز هم بواسطه این قلب بیمار، این نقاط جدید بعد از مدتی نه تنها کمک حال نخواهند بود، که بر دردها خواهند افزود.

چطور می توان انتظار داشت که سازمان های ادرای و صنعتی در استان های برخورداری مانند اصفهان یا فارس یا خراسان رضوی، موجبات تحول و پیشرفت را در جایی مانند کهگلویه و بویر احمد یا سیستان و بلوچستان ایجاد کنند حال آن که اگر چنین زمینه ای تاکنون وجود داشت، تقسیمات اداری کشور نمی توانستند مانع این اتفاق باشند.

جالب است که در حالی که تجربه نهادهایی مانند شوراها نشان می دهد که نه زمینه فرهنگی و اجتماعی لازم برای استفاده بهینه از کسب قدرت بیشتر توسط این نهادها وجود دارد و نه دولت علاقه ای دارد که اختیارات خود را به سادگی به نهادهای این چنین واگذار کند، طرح گسترده و نامتجانسی از نظر محتوای بکارگرفته شده ، می تواند به همین میزان پیشرفت اندکی که در توزیع قدرت پدید آمده است، ضربات کاری وارد کند.

انتظار از دولت آقای روحانی این بود که مردم ایران دیگر با طرح هایی که در اتاق های دربسته کارشناسی و مصوب می شوند، کمتر روبرو گردد و حال آن که با اشکار ساختن طرح اخیر آن هم در گستره ای با این وسعت، به نظر می رسد که زمینه تولید طرح های این چنین، همچنان طرفداران پروپا قرصی در دولت دارد.

حق این بود که چنین طرح های مهمی که گستره عملیاتی آنها در حد یک کشور بزرگ مانند ایران است، ابتدا در مقیاس های کوچک تر و با تبعات کمتر در معرض نقد و بررسی قرار می گرفت و پس از آن به یک مجموعه بزرگ تر راه می یافت. پرسش این است که ایا در وضعیت کنونی کشور و منطقه خاورمیانه و نیز با توجه با مشکلات عدیده کشور، دولت روحانی می تواند با نتایج پیش بینی نشده طرح روبرو شود؟ و آیا اجرای ناقص و تقلیل پذیر طرح، بر اعتماد به نفس عمومی مردم ایران در پذیرش هر چه بیشتر مسولیت های دولت، ضربه نخواهد زد؟

امید است تا دولت محترم، با سعه صدر بیشتر به راه در پیش بیاندیشد.


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 4 تير 1393
اين منطقه بندي ناشيانه ترين و بي دانشترين و بچه گانه ترين و ابلهانه ترين و...نوع تقسيم بندي است كه در عمرم شنيدم.براي مثال گيلاني ها چه اشتراكاتي با تركها دارند.و نيز كردها چه اشتراكاتي با تركها دارن.مركز كردستان سنندج به كرمانشاه كردتباران نزديكتر است تا تبريز تركتباران.يك ديوانه سنگي را به چاه بيندازد صدتا عاقل نمي توانند آنرا دربياورند.بعد از اجراي اين طرح ابلهانه خواهيم ديد.
نا شناس 4 تير 1393
شاد باشید که دیگه مشکلات کشور حل شد!! هیچ مشکلی نبود فقط این ...
شمالي 4 تير 1393
گيلاني ها بيشترين اشتراكات فرهنگي را با گلستاني ها و مازندراني ها دارن ولي در اين تقسيم بندي جزوه منطقه آذربايجان ترك قرار گرفته است.گيلاني ها چه اشتراكات زباني و فرهنگي و قومي و تاريخي با تركها دارن.دو اينكه فاصله رشت تا تبريز خيلي بيشتر از فاصله رشت تا تهران است.اين كارشناسان اعجوبه كه اين طرح را دادن تا الآن كجا بودن.جلوي بي خردي را هر جا بگيري منفعت است.
babol 4 تير 1393
خیلی هم خوبه
صابر 4 تير 1393
منظور از اشتراکات را نمی فهمم. آخه مازندران چه اشتراکی با گیلان داره.از هر نظر تفاوت بسیاری داریم حتی در اصل زبون هم را نمی فهمییم.در ضمن این تقسیم بندی ربطی به فرهنگ نداره. وقتی تمام جاده های مازندران پر از مسافر تهرانی هست مسلما بودجه و امکانات تهران نیاز است کافیه شما یک 5 شنبه سری به جاده چالوس بزنید.این مقاله یکی از ضعیف ترین نقدهای ممکن بود که تو این 15 سال دیدم. الان اتحادیه اروپا چه اشتراکاتی با هم دارند، اشتراک مازندران با گیلان نه فرهنگی نه عاطفی نه مذهبی نه .... تو کل رشت شما 4 تا ....... پیدا نمی کنید.
پاسخ ها به این نظر
ناشناس 7 تير 1393
من كه مازندراني ام زبون گيلاني ها كاملا مي فهمم.صابر نامي كه نمي فهمد مربوط به ميزان هوش و احتمالا ترك نژاد بودن اوست كه اين كم دانشي صابر را تشديد كرده است.
ناشناس 7 تير 1393
صابر احتمالا مغول تبار است كه گيلكي را نمي فهمد چونكه حتا فارسها و تهراني ها گيلكي را مي فهمند.
رومینا 4 تير 1393
این تقسیم بندی از درجه اعتباری سیاسی پشت پرده خاصی بر خوردار است واقعا شاید ګیلانیها با ګرفتن عده ا ی امکانات خاص موافق باشند اما بدانند در دراز مدت در منطقه اقلیتی واقع باشند و از سیتم ژؤپولتیک خود جدا شوند ناچار مجبور به تن دادن امتیازات زیادی خواهند بود که برای آيندګان انها فاجعه بار است ضمنا حوزه این نقشه کاملا برابر با نقشه اذربایجان جنوبی در سری نقشه های جدید خاور میانه ا.............می باشد
پاسخ ها به این نظر
آمل 4 تير 1393
شما زبان گیلانی ها را نمی فهمی من آملی می فهمم. اگه شما یه کم اطلاعات تاریخی و زبان شناختی داشته باشی متوجه خواهی شد که چه حرف ... زده اید.
تازه اگه شما زبان گیلانی ها را نمی فهمی تفاوت زبان تبری با فارسی دری که از آسمان تا زمین است...
جدا از این موضوع، همه کشورهای پیشرفته امروزه متوجه این موضوع شدند که همه مسائل و برنامه ریزی ها باید بر اساس فرهنگ مردم پایه ریزی بشه، حالا شما می فرمایید که ...
حتما شما به یکسان سازی فرهنگی هم اعتقاد دارید؟
تازه فرهتگ صرفا به زبان نیست!!!!
چون اقتصاد مریض و دربه داغون و چِنگ مازندران وابسته به چیپس و پفکیه که تهرانی ها از ما می خرن و زمین هایی که الان بهشون می فروشیم و فردا دیگه نداریمش، تا همیشه باشد همین وضع ادمه پیدا کنه
نا شناس 5 تير 1393
آمل جان جوگیر نشو!! مثلا میخوای ارادتو به گیلانی ها ثابت کنی؟هیچ شباهتی که به گیلان نداریم ولی عایا گیلانی دیدی واسه آمل و یا حتی مازندران سینه سپر کنه مثل شما که واسه گیلان سینه ستبر کردی؟بیشتر از تقسیم بندی نیاز به تزریق اعتماد بنفس به بعضی هارو داریم.
ناشناس 7 تير 1393
با سپاس از رومينا.من به عنوان يك شمالي با نظر رومينا موافقم.گيلاني ها عمرا بتوانند از ترك جماعت چيزي بگيرند.مهاجران تركي كه به گيلان سرازير شدند حتا تا آنجا پيش رفتند و زبان گيلاني را دارند نابود مي كنند كه نمونه آن ربان تالشي و گيلكي است كه تركي جاي آنرا دارد ميگيرد.اگر گيلان زير نظر تركها قرار گيرد گيلكي و تالشي از صفحه روزگار محو خواهد شد.گيلاني ها رو چه كار با ترك جماعت.
محسن 4 تير 1393
1 گلستان-مازندران-گیلان
2 اردبیل-آشرقی-آغربی-زنجان
3 کردستان-کرمانشاه-همدان-لرستان-ایلام
4 خوزستان-بوشهر-هرمزگان-فارس
5 سیستان و بلوچستان-کرمان-یزد
6 خ شمالی-خ رضوی-خ جنوبی
7 اصفهان-مرکزی-چهارمحال بختیاری-کهکیلویه و بویر احمد
8 تهران-سمنان-قم-البرز-قزوین
پاسخ ها به این نظر
احسان 4 تير 1393
گلستان - مازندران - گیلان با محوریت کلانشهر رشت
نا شناس 5 تير 1393
از همه لحاظ خوابشو ببین احسان.
نا شناس 6 تير 1393
احسان همینمون کم بود که به ماها بگن رشتی گالش ...بیخیال مازندران و گلستان شو با اون شهر قدیمیتون که همه جاش بوی نا میده
نا شناس 6 تير 1393
فقط کلانشهر رشت
نا شناس 3 تير 1393
ما، مازندرانی ها چه سنخیتی با تهرانی و قمی قزوینی داریم؟؟؟ ما نخوایم تهرانیارو ببینینم باید چیکار بکنیم
پاسخ ها به این نظر
رضا 5 تير 1393
خخخخ از نظر مسئولان حتماً داریم دیگه !!!!
نا شناس 5 تير 1393
حتما قبل خواب باید مسواک بزنی!!!
یجوری میگی ما مازندرانی ها آدم فکر میکنه برای نظرت خیلی ارزش قائل هستند
تهرانی ها ماهارو کشک هم حساب نمیکنن
دقیقا میگن امثال شما باید کار بکنید تا ماها زندگی بکنیم شمارو چه به راحتی
نا شناس 5 تير 1393
نه اتفاقا شباهت زیادی با تهرانی ها داریم . جماعت تهرانی آدم های بسیار خوبی هستند فقط شرایط شهرشون ایجاب میکنه کمی رندتر باشند.
شهاب از سارس 3 تير 1393
کدام احمقی از لحاظ فرهنگی اقتصادی و سیاسی گیلان
را از مازندرا ن جدا می داند پیرمردان دولت یک کمی فکر کنید پیرفلجی گرفتیید
پاسخ ها به این نظر
ناشناس 6 تير 1393
كاملا با نظر شهاب از ساري(سارس) موافقم.هيچ خردمندي گيلان و مازندران را از هم جدا نمي داند جز ابلهه كامل و بي خرد.
حسین 3 تير 1393
عالی است
نا شناس 3 تير 1393
بخشهای غربی گیلان ترک زبان هستند.
پاسخ ها به این نظر
گيلاني 7 تير 1393
بخشهاي غربي گيلان تالش هستند.به منابع معتبر مراجع كنيد.
احسان 4 تير 1393
1 گلستان-مازندران-گیلان-سمنان 2 اردبیل-آشرقی-آغربی-زنجان-قزوین 3 کردستان-کرمانشاه-ایلام-همدان-لرستان 4 خوزستان-بوشهر-هرمزگان-فارس 5 سیستان و بلوچستان-کرمان-یزد 6 خراسان شمالی-خراسان رضوی-خراسان جنوبی 7 اصفهان-چهارمحال بختیاری-کهگیلویه و بویراحمد 8 تهران-قم-البرز-مرکزی
نا شناس 4 تير 1393
تازه زنجان که زبان اذری دارد تو منطقه تهران قرار داره
ساداتی 4 تير 1393
ظاهراً این طرح ها برای افراد و گروه هایی نون دارد ولی مطمئناً برای ملت آبی ندارد.
حسن عاليشاه ارات بني 4 تير 1393
1 گلستان-مازندران-گیلان
2 اردبیل-آشرقی-آغربی-زنجان
3 کردستان-کرمانشاه-همدان-لرستان-ایلام
4 خوزستان-بوشهر-هرمزگان--چهارمحال بختیاری-کهکیلویه و بویر احمد-
5 سیستان و بلوچستان-کرمان
6 خ شمالی-خ رضوی-خ جنوبی
7 اصفهان-مرکزی -فارس-يزد
8 تهران-سمنان-قم-البرز-قزوین
نا شناس 4 تير 1393
آقای رحمانی همین تقسیم بندی رو در دیوان محاسبات کشور هم انجام داده.
بی نام 5 تير 1393
سلام اگه نظرات رو ببینی حاکی از اختلاف عمیقیه وبرای کشور باتوجه به شرایط فعلی اصلا خوب نیست ضمنا نظر دیگران همینه که کشور5 بخش یا 5 منطقه یا 5؟ تقسیم بشه .چو ایران نباشد تن من مباد. چی می شه؟اینکار اصلا .......
رضا 4 تير 1393
اگه واقعا واگذاری بخشی از تصمیمات دولت باشه ،عالیه
خودم 5 تير 1393
تقسیم بندی بدین شکل در آینده باعث جدایی طلبی در بعضی از اقوام میشود و جنگ های داخلی شکل میگیرد
.... 5 تير 1393
آقا مارو با قزوین چرا تو یک منطقه گذاشتین ؟
سی 5 تير 1393
گیلانی ها و ترک ها بخصوص از نوع اردبلیش بیشترین آمار ازدواجو با هم دارند حتما به هم شباهت دارند که با هم ازدواج می کنند.گیلان مرکزی و غربی هم که پر از ترک و آذری.البته گلستان هم با توجه به تراکم جمعیتی باید جزو خراسان ها و سیستانی ها قرار می گرفتند ولی چون گرگان ی ها که متولی استانند گرایش شخصی زیادی به مازندران بخصوص همشهری های من دارند(گرایش دو طرفه) با مازندران تو یک گروه قرار گرفتند البته قضیه مازندرانی بودن شرق گلستان و تا حدودی گرگان را نباید نادیده کرفت.بنظر من گروه بندی کاملا کارشناسی شده و بجا بوده و با دوتا جابجایی که ضروری هم نیست بهتر هم خواهد شد.گروه بندی با توجه به واقعیت روز جامعه بود نه صرفا شرایط اقلیمی.
عابر شمالی 6 تير 1393
ببینید بیائید کمی منصفانه برخورد کنیم. اصل ماجرا چه بوده؟ وزارت کشور برای هماهنگی بیشتر بین مدیران خود شامل استانداران و معاونانشان و به جهت اجتناب از اتلاف وقت و انرژی و صرفه جویی در هزینه ها ، هرکدام از استانداریهای تحت نظر خود را در یک منطقه قرارداده است. حال چه چیزی قرار است اتفاق بیفتد؟ استانداران به همراه معاونان مربوطه هر دو ماه یکبار برای پیگیری درخواستهای منطقه ای و هم اندیشی در خصوص مشکلات و معضلات موجود در مناطق خود در کی از استانهای منطقه گرد هم می آیند و راهکارهای پیشرفت و توسعه و برون رفت از مشکلات را بررسی میکنند و نهایتا گزارشی از جلسه را به وزارت کشور میفرستند. این کار ضمن ایجاد همدلی بین استانهای همسایه ، به تمرکز زدایی امور نیز کمک میکند . مثل این اقدام را دکتر رحمانی فضلی در دیوان محاسبات کشور انجام دادند. هر 5 استان را در یک منطقه جا دادند و کلا شش منطقه ایجاد کردند. مدیران و معاونان دیوان محاسبات در سه ماه یکبار دور هم جمع میشدند و موارد و مشکلات قوانین و مقررات مالی و محاسباتی را بیان کرده و راهکارها و پیشنهاداتی برای رفع موانع را به مرکز گزارش میدادند ضمن اینکه در رسیدگی به دستگاههای اجرایی نیز وحدت عمل داشتند که اتفاقاً منشاء خیر هم بود. پس بدون اطلاعات کافی نظر ندهیم. هدف از این تقسیم بندی ، خدای نکرده تقسیم بندی اقوام ایرانی نبوده بلکه دور و نزدیکی مراکز استانها نیز جهت گردهمایی مدیران ومعاونان وزارنت کشور در یک منطقه بیشتر مد نظر بوده تا خدای ناکرده ایجاد اختلافهای قومیتی.
پاسخ ها به این نظر
ناشناس 7 تير 1393
آخه عابر شمالي فاصله تهران تا رشت خيلي كمتر از فاصله تبريز با رشته.غير از اين تبريزي ها تركن و رشتي ها شمالي و...
نا شناس 5 تير 1393
ساری خودش یک استانه . باید در تقسیم بندی فعلی منطقه ای خودش یک منطقه مستقل در کشور قلمداد بشه
بابلی ها هم اگر خواستند حاضریم زیر بال و پر بگیریمشان
پاسخ ها به این نظر
احمد 7 تير 1393
من خودم ساروی ام .اما به این شخص میگم حرف نزن
محمد93 7 تير 1393
این حرفها چیه اول کار جونها دنبال حاشیه نرین
مازنی 7 تير 1393
من واقعا موندم که دوستان محترم دولتی این برنامه هارو از کجاشون در میارن. اینجوری تو هر منطقه ای استانی که کوچکتر و کم جمعیت تره مورد ظلم واقع میشه.تازه مگه ما توعصر تیرکمون شاهیم که این تقسیم بندی هارو داشته باشیم
ناشناس 7 تير 1393
بسمه تعالی.
سلام خسته نباشید.
در متن یه جایی کلمه "فراق" بکار بریدن . چون اینجا منظور آسودگی هستش باید کلمه "فراغ" را بکار ببرید.
دعاوارادت

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.014 seconds.